محمدمهدیمحمدمهدی، تا این لحظه: 11 سال و 17 روز سن داره

فرشته ای بنام محمدمهدی

ماجراهای هشتمین روز تولد

1392/2/20 19:54
نویسنده : محمدمهدی
86 بازدید
اشتراک گذاری

روز پنجشنبه تاریخ٩٢/٢/١٩براساس نظرپزشک مامان قراربود مامانو ببریم دکتر ،که ساعت٤/٣٠بعدازظهر منو وبابا ومامان آماده شدیم ورفتیم دکتر.مطب همه دکترا فقط دریک محل به نام سرچشمه قرارگرفته است .وهرکسی یا جایی را اجاره کرده ویا خریده است وبه مطب بابت معاینه بیماران تبدیل کرده است که هیچ کدام از هیچ لحاظ استاندارد نیست چون برای مراجعه بیماران ساخته نشده است . کلابافت قدیمی وسه یا چهار طبقه است. آسانسورهم ندارند. بیچاره خانمای باردار،که آخرین ماه بارداریشون هست ویا آنهایی که تازه بچه هایشان را برداشته اند چکار کنند.تازه بدتر از آن پیر مردها وپیر زنها چکار بایدبکنند.مهمتر از آن معلولین بیچاره وجانبازان عزیزچکاربکنند.نمی دانم چرا مسئو.لین اصلا به فکرمردم نیستند.تازه به نظرمن از همه بدتر این است که در یک مکان کاملا غیراستانداردمریض باید معاینه بشود.وبرود وبگردد.جایی راپیدا بکند وآزمایش بدهدوبعداز آن بدنبال سونوگرافی و....

بعد از مدتی دریافت نتایج و دوباره مراجعه به به اصطلاح مطب وداروخانه هاوگرفتن دارو و....واقعا یک انسان سالم هم این همه دوندگی واسترس راتحمل بکند مریض می شود.چه رسد به بیماران و....

به هرحال زیاد وقتتان را نگیرم .دوستان گلم قول بدید بزرگ که شدیم شهر رابراساس نیازانسانهابسازیم همیشه شادوسلامت باشید.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)