محمدمهدیمحمدمهدی، تا این لحظه: 11 سال و 17 روز سن داره

فرشته ای بنام محمدمهدی

رفتن به مهمونی

1392/9/22 17:45
نویسنده : محمدمهدی
109 بازدید
اشتراک گذاری

6خرداد ماه بود که من 25 روز داشتم.هنوزچله ام تمام نشده بود.دائیم با خانواده اش می خواستند به کربلا بروند من مجبور شدم به خانه شان بروم.و ضمن بدرقه انها کلی از ایشان التماس دعا بکنم.این اولین سفر من به خانه فامیل ها بود.

خانه دائیم که می خواستند به کربلا بروند نزدیک خانه دایی دیگرم بود که یک دختر نازی دارن بنام عسل خانم برگشتنی مامانم گفت:تا اینجا که اومدیم یه سری هم به عسل خانم بزنیم،رفتیم خونشون و عسل خانم همش به من اصرار می کرد نی نی بیا بریم

بازی کنیم من که نمی تونستم باهاش برم همبازی بشم از اون اصراربود وازمن بیخیالی همیشه شاد باشید

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)